دیوان شمس/داد دهی ساغر و پیمانه را
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (داد دهی ساغر و پیمانه را) از مولوی |
' |
داد دهی ساغر و پیمانه را | مایه دهی مجلس و میخانه را | |
مست کنی نرگس مخمور را | پیش کشی آن بت دردانه را | |
جز ز خداوندی تو کی رسد | صبر و قرار این دل دیوانه را | |
تیغ برآور هله ای آفتاب | نور ده این گوشه ویرانه را | |
قاف تویی مسکن سیمرغ را | شمع تویی جان چو پروانه را | |
چشمه حیوان بگشا هر طرف | نقل کن آن قصه و افسانه را | |
مست کن ای ساقی و در کار کش | این بدن کافر بیگانه را | |
گر نکند رام چنین دیو را | پس چه شد آن ساغر مردانه را | |
نیم دلی را به چه آرد که او | پست کند صد دل فرزانه را | |
از پگه امروز چه خوش مجلسیست | آن صنم و فتنه فتانه را | |
بشکند آن چشم تو صد عهد را | مست کند زلف تو صد شانه را | |
یک نفسی بام برآ ای صنم | رقص درآر استن حنانه را | |
شرح فتحنا و اشارات آن | قفل بگوید سر دندانه را | |
شاه بگوید شنود پیش من | ترک کنم گفت غلامانه را |