دیوان شمس/جمع تو دیدم پس از این هیچ پریشان نشوم

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (جمع تو دیدم پس از این هیچ پریشان نشوم)
از مولوی
'


جمع تو دیدم پس از این هیچ پریشان نشوم راه تو دیدم پس از این همره ایشان نشوم
ای که تو شاه چمنی سیرکن صد چو منی چشم و دلم سیر کنی سخره این خوان نشوم
کعبه چو آمد سوی من جانب کعبه نروم ماه من آمد به زمین قاصد کیوان نشوم
فربه و پرباد توام مست و خوش و شاد توام بنده و آزاد توام بنده شیطان نشوم
شاه زمینی و زمان همچو خرد فاش و نهان پیش تو ای جان و جهان جمله چرا جان نشوم