دیوان شمس/به پیش آر سغراق گلگون من

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (به پیش آر سغراق گلگون من)
از مولوی
'


به پیش آر سغراق گلگون من ندانم که باده‌ست یا خون من
نجاتی است جان را ز غرقاب غم چو کشتی نوحی به جیحون من
مرا خوش بشوید ز آب و ز گل رساند به اصل و به عرجون من
در اجزای من خوش درآمیخته به خویشی چو موسی و هارون من
زهی آب حیوان زهی آتشی که جمعند هر دو به کانون من
چو نایم ببوسد چو دفم زند چه خوش چنگ درزد به قانون من
برو باقی از ساقی من بجوی کز او یافت شیرینی افسون من