دیوان شمس/به میان دل خیال مه دلگشا درآمد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۰۹ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (به میان دل خیال مه دلگشا درآمد)
از مولوی
'


به میان دل خیال مه دلگشا درآمد چو نه راه بود و نی در عجب از کجا درآمد
بت و بت پرست و ممن همه در سجود رفتند چو بدان جمال و خوبی بت خوش لقا درآمد
دل آهنم چو آتش چه خواست در منارش نه که آینه شود خوش چو در او صفا درآمد
به چه نوع شکر گویم که شکرستان شکرم ز در جفا برون شد ز در وفا درآمد
همه جورها وفا شد همه تیرگی صفا شد صفت بشر فنا شد صفت خدا درآمد
همه نقش‌ها برون شد همه بحر آبگون شد همه کبریا برون شد همه کبریا درآمد
همه خانه‌ها که آمد در آن به سوی دریا چو فزود موج دریا همه خانه‌ها درآمد
همه خانه‌ها یکی شد دو مبین به آب بنگر که جدا نیند اگر چه که جدا جدا درآمد
همه کوزه‌ها بیارید همه خنب‌ها بشویید که رسید آب حیوان و چنین سقا درآمد