دیوان شمس/ای مطرب این غزل گو کی یار توبه کردم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (ای مطرب این غزل گو کی یار توبه کردم) از مولوی |
' |
ای مطرب این غزل گو کی یار توبه کردم | از هر گلی بریدم وز خار توبه کردم | |
گه مست کار بودم گه در خمار بودم | زان کار دست شستم زین کار توبه کردم | |
در جرم توبه کردن بودیم تا به گردن | از توبههای کرده این بار توبه کردم | |
ای می فروش این ده ساغر به دست من ده | من ننگ را شکستم وز عار توبه کردم | |
مانند مست صرعم بیرون ز چار طبعم | از گرم و سرد و خشکی هر چار توبه کردم | |
ای مطرب الله الله می بیرهم تو بر ره | بردار چنگ می زن بر تار توبه کردم | |
ز اندیشههای چاره دل بود پاره پاره | بیچارگی است چاره ناچار توبه کردم | |
بنمای روی مه را خوش کن شب سیه را | کز ذوق آن گنه را بسیار توبه کردم | |
گفتم که وقت توبهست شوریدهای مرا گفت | من تایب قدیمم من پار توبه کردم | |
بهر صلاح دین را محروسه یقین را | منکر به عشق گوید ز انکار توبه کردم |