دیوان شمس/از قصه حال ما نپرسی
نسخهٔ تاریخ ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۴۷ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | دیوان شمس (غزلیات) (از قصه حال ما نپرسی) از مولوی |
' |
از قصه حال ما نپرسی وز کشتن عاشقان نترسی ای گوهر عشق از چه بحری وی آتش عشق از چه درسی آن جا که تویی کی راه یابد زان جانب چرخ و عرش و کرسی ای دل تو دلی نه دیگ آهن از آتش عشق چند تفسی جان و دل و نفس هر سه سوزید تا کی گویم ظلمت نفسی