دیوان شمس/از دل رفته نشان میآید
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (از دل رفته نشان میآید) از مولوی |
' |
از دل رفته نشان میآید | بوی آن جان و جهان میآید | |
نعره و غلغله آن مستان | آشکارا و نهان میآید | |
گوهر از هر طرفی میتابد | پای کوبان سوی جان میآید | |
از در مشعله داران فلک | آتش دل به دهان میآید | |
جان پروانه میان میبندد | شمع روشن به میان میآید | |
آفتابی که ز ما پنهان بود | سوی ما نورفشان میآید | |
تیر از غیب اگر پران نیست | پس چرا بانگ کمان میآید |