دیوان شمس/آمدم من بیدل و جان ای پسر
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (آمدم من بیدل و جان ای پسر) از مولوی |
' |
آمدم من بیدل و جان ای پسر | رنگ من بین نقش برخوان ای پسر | |
نی غلط من نامدم تو آمدی | در وجود بنده پنهان ای پسر | |
همچو زر یک لحظه در آتش بخند | تا ببینی بخت خندان ای پسر | |
در خرابات دلم اندیشههاست | در هم افتاده چو مستان ای پسر | |
پای دار و شور مستان گوش دار | در شکست و جست دربان ای پسر | |
آمدم و آوردمت آیینهای | روی بین و رو مگردان ای پسر | |
کفر من آیینه ایمان توست | بنگر اندر کفر ایمان ای پسر | |
میزنم من نعرهها در خامشی | آمدم خاموش گویان ای پسر |