دیوان بیدل شیرازی/ نقش نگین

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سرو سهی نقش نگین
از بیدل شیرازی
'
دیوان بیدل شیرازی


لاله بر آمد ز کوه و سبزه ز هامون ساقی گلچهره خواه و بادۀ گلگون
بادۀ گلرنگ همچو لعل بدخشی ساقی گلچهره همچو لوءلوء مکنون
مجلس شادی خوشست لیک به آئین ساز طرب غم زداست لیک به قانون
باده برد غم و لیک از کف گلرخ می طرب افزاست لیک با لب میگون
در بر غیر این توئی به خاطر خرم وین منم از درد هجر با دل پر خون
بوالعجبی های عشق بین که نمودست سینه چو کانون مرا و دیده چو جیحون
گو به ناصح گذشت کار من از پند پند و نصیحت چه سود بخشدم اکنون
طلعت یوسف ببرد صبر زلیخا جلوۀ لیلی ربود طاقت مجنون
مهر او از دل نمیرود به نصیحت نقش نگین را نبرد کس به صابون
کرده خرابی بسی به ملک وجودم آتش عشق از درون و حسن تو بیرون
حمد خدا را که آخر از مدد بخت دور زمانم به کام و گردش گردون
روی تو شد شمع بزم بیدل مسکین طالع فرخنده بین و بخت میمون

***