دیوان بیدل شیرازی/ موسم خلوت

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خارا شکاف موسم خلوت
از بیدل شیرازی
سرو سهی
دیوان بیدل شیرازی


نوبت ایوان گذشت و گشت گلستان موسم خلوت رسید و وقت شبستان
ساقی و مطرب بخواه و بادۀ صافی می همه وقتی خوشست خاصه زمستان
شاهد و شمع و شراب و نقل بیاور مجمره ای بر فروز و عود بسوزان
از می گلگون بسان خون سیاوش رطل گران گیر همچو رستم دستان
شب چو سر زلف دلبران به درازیست تا بدمد صبح می بنوش و بنوشان
از لب لعل نگار و بادۀ چون لعل بوسه و ساغر همی بده تو و بستان
راه نما این به مسجد آن به خرابات بانگ مؤذن کجا و نالۀ مستان
زنده کن آئین خسروان عجم را باز به دوران شاه ترک به دوران
سنت جمشید را به عهد فریدون تازه چو بهرام کن به ملک سلیمان
خسرو ترک آنکه فارس ز عدلش جنت فردوس گشت و روضۀ رضوان
جایزه بیدل به عهد شه نبود رسم یا که مدیح تو نیست در خور احسان

***