دیوان بیدل شیرازی/ شست قدر

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
گردش دوران شست قدر
از بیدل شیرازی
رهنمای خلق
دیوان بیدل شیرازی


چون از مدینه عزم سفر کرد شاه دین از آسمان گذشت ز غم آه آن زمین
افسرده شد مدینه و دلشاد کربلا آن از فراق در غم و شاد از وصال این
آواز الفراق شد از شش جهت بلند بگذشت بانک غلغله از چرخ هفتمین
صحن زمین ز گریۀ ابر پر صدا سقف فلک ز نالۀ احرار پر طنین
سر کرده ناله این یکی از دوری بنات افغان نموده آن دگر از فرقت بنین
بستند بار رحلت و بس چشمه های اشک کز سوز دل ز دیده گشادند بر زمین
رفتند رو به کوفه و زین چرخ گوژ پشت بس فتنه های خفته که برخاست از کمین
دست قضا ز کین به کمر بست تیغ ظلم شست قدر ز ظلم به زه کرد تیر کین
آمد به سوی کرب و بلا شاه دین حسین هنگام تعزیت بود و وقت شور و شین

***