دیوان بیدل شیرازی/ روی سرخ گلی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
دیدۀ اختر روی سرخ گلی
از بیدل شیرازی
روباه بازی فلک
دیوان بیدل شیرازی


کای مادر ستمزدگان از فلک فغان وی مونس شکسته دلان داد زآسمان
تو خوش به طوف جنت و نعش حسین بی سر به دشت ماریه از جور کوفیان
عریان بر آفتاب نگر از جفای خصم در خاک و خون تنی که ترا بود همچو جان
این تن تن حسین تو باشد که در مغاک این سر سر حسین تو باشد که بر سنان
ما بی کسان نه ایم مگر دختران تو آخر چرا نپرسی احوال بی کسان
یک ره به قتل گاه شهیدان گذر نما بنگر زمین ماریه را رشک گلستان
از خون حلق تشنه لبان لاله زار دشت وز سیل اشک خسته دلان دجله ها روان
هر جا که قد سرو قدی قمریی فکار هر جا که روی سرخ گلی بلبلی نوان
پژمرده گلبنی که تو بودیش آبیار افسرده گلشنی که تو بودیش باغبان
وز کربلا بسوی نجف این خطاب کرد بنیاد صبر پردگیان را خراب کرد

***