دیوان بیدل شیرازی/ خارا شکاف

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سنبل تر خارا شکاف
از بیدل شیرازی
'
دیوان بیدل شیرازی


عارض نیکوی تست آینۀ جان خلق همه صورت و تو معنیی انسان
ما بتو مستغرق و تو فارغی از ما ما به تو مستانس وز ما تو گریزان
جلوۀ روی تو برد دل ز زلیخا وان همه افسانه بود یوسف کنعان
لعل لب تست زیر زلف شبه رنگ یا ظلماتست و خضر و چشمۀ حیوان
در همه عالم به هیچ کس نگذارند خاطر مجموع آن دو زلف پریشان
نسبت رویت به برگ گل نتوان داد سیب درختان کجا و سیب زنخدان
گر همه روئینه تن ز پای در آرد ترک کماندار تو به ابرو و مژگان
تیر تو خارا شکاف و بیدل مسکین سینه چو پرویزنش ز ناوک خوبان

***