دیوان بیدل شیرازی/روز جوانی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۴ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۲۵ توسط M rastgar (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
گلشن فردوس روز جوانی
از بیدل شیرازی
مبتلای عشق
دیوان بیدل شیرازی


تو ماهروی ز بس سست عهد و سخت گمانی ره وفا نسپاری و طریق مهر ندانی
تفاوتی نکند میل خاطری که مرا هست گرم به خشم برانی ورم ز لطف بخوانی
اگر تو تلخ بگوئی کسی ترش ننشیند که چون به حرف درآئی ز لب شکر بفشانی
به لفظ راست نیاید بیان معنی حسنت که لفظ اندک و بسیار در تو هست معانی
چسان ز خلق توان کرد سر عشق تو پنهان گه فاش سازد حسن تو رازهای نهانی
اگر ز عشق جمالت هزار پرده بپوشند چو پرده بفکنی از روی پرده ها بدرانی
اگر به تیغ ملامت کشند خلق جهانم دل از تو باز نگیرم که مأورای جهانی
گمان کنند خلایق که آفتاب گرفته است بر آفتاب رخت زلف عنبرین چو فشانی
نسیم سنبل مویت به عالمی نفروشم چرا که قوت قلبی مرا و راحت جانی
ز برق آه بسوزم تمام روی زمین را گرم به بر ننشینی و این شرر ننشانی
پیام بیدل مسکین به آن جوان که رساند که مشکند دل پیران به شکر روز جوانی

***