دیوان بیدل شیرازی/جفای مخالف

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
زال فلک جفای مخالف
از بیدل شیرازی
'
دیوان بیدل شیرازی


دل بر گرفت جان جهان از جهان دریغ بگذشت جفای مخالف ز جان دریغ
آن تن که بود بازوی اسلام ازو قوی از تاب تشنگی ز تنش شد توان دریغ
خورشید آسمان شرف را ز کین فکند از پشت زین به روی زمین آسمان دریغ
آن شاه را که بود مکان دوش مصطفی خاک زمین کرب و بلا شد مکان دریغ
آن تن که کسب نور ازو کرد آفتاب بر آفتاب دشت ماریه بی سایه بان دریغ
وان سر که بود زیب ده عرش کبریا از جور کوفیان شده زیب سنان دریغ
دود شرار آتش ظلم و ستم عیان خورشید آسمان امامت نهان دریغ
آل علی ز یار و دیارند نا امید مروانیان به شهر و وطن کامران دریغ
در ماتمش که پشت سپهر برین خمست گر خون رود ز دیدۀ کروبیان کمست

***