دیوان بیدل شیرازی/اسیر عشق

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رسم خدمت اسیر عشق
از بیدل شیرازی
حسن دلبران
دیوان بیدل شیرازی


ماه دو هفته سر زده یا مهر انور است یا در برابر نظرم روی دلبر است
آمیخته به برگ سمن ، لاله باغبان یا سرخ گل که باغ ز بویش معطر است
هر نقش را که بینی به از آن توان کشید نقشی ولی چو صورت او نامصوّر است
این خود توئی که روی منظور عالمی یا مه دو هفته که بر بام و منظر است
دست کلیم آمده از آستین برون یا قرص آفتاب که عالم منور است
این حقه دهان تو یا چشمۀ خضر وین لعل جانفزای تو یا آب کوثر است
باری ار بدوش کشد بهر مقدمت ورنه اسیر عشق کجا در غم سر است
افسانه ای ز حسن تو می بایدم کنون ورنه بیان قصۀ یوسف مکرر است
راهیست پر خطر ره عشق بتان و لیک شادم از اینکه عشق به معشوق رهبر است
باشد نه بیم غرق و نه امید ساحلش اندر محیط عشق هر آنکس شناور است
گر یک صدیق دست دهد مغتنم شمار بیدل درین زمانه که گوگرد احمر است

***