دیوان بیدل شیرازی/دور جهان
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
طعن زیانکاری | دور جهان از بیدل شیرازی |
زخم تن |
دیوان بیدل شیرازی |
دست بر آن طرّۀ عنبر فشان خواهم زدن | پشت پایی بر سر کون و مکان خواهم زدن | |
هر دم از زلف پریشانش ببوسم روز و شب | بر هم این نظم شب و روز جهان خواهم زدن | |
تا به جز جانان نبیند دیده ام آخر شبی | مشعلی از حسن او در بزم جان خواهم زدن | |
هفت ملت را خط بطلان بسر خواهم کشید | حلقه سان سر بر در پیر مغان خواهم زدن | |
گر به کام من نگردد زین سپس دور جهان | زاه سوزان شعله ای در آسمان خواهم زدن | |
گر چه پیرم کرد دور روزگار از برق آه | آتشی در خرمن پیر و جوان خواهم زدن | |
شمع رخسارش به بزم دل تجمّل ها کند | خویش را بیدل بران پروانه سان خواهم زدن |
***