خواجوی کرمانی (غزلیات)/گر از جور جانان ننالی رواست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (گر از جور جانان ننالی رواست) از خواجوی کرمانی |
' |
گر از جور جانان ننالی رواست | که دردی که از دوست باشد دواست | |
چه بویست کارام دل میبرد | مگر بوی زلف دلارام ماست | |
عجب دارم از جعد مشکین او | که با اوست دایم پریشان چراست | |
نه تنها بدامش نهم پای بند | بهر تار مویش دلی مبتلاست | |
تو گوئی که صد فتنه بیدار شد | چو جادویش از خواب مستی بخاست | |
بتابیش ازین قصد آزار من | مکن زانک هر نیک و بد را جزاست | |
گدایی چو خواجو چه قدرش بود | که درخیل خوبان سلیمان گداست |