خواجوی کرمانی (غزلیات)/گرهی زلف بهم بر زده کاین مشک تتارست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (گرهی زلف بهم بر زده کاین مشک تتارست) از خواجوی کرمانی |
' |
گرهی زلف بهم بر زده کاین مشک تتارست | رقم از غالیه بر گل زده کاین خط غبارست | |
رشتهئی برقمر انداخته کاین مار سیاهست | نقطهئی برشکر افکنده که این مهرهی مارست | |
مشک بر برگ سمن بیخته یعنی شب قدرست | زلف شبرنگ بهم بر زده یعنی شب تارست | |
لل از پستهی خود ریخته کاین چیست حدیثست | لاله در مشک نهان کرده که این چیست عذارست | |
نرگسش خفته و آوازه در افکنده که مستست | وندرو باده اثر کرده که در عین خمارست | |
باد بویش بچمن برده که این نکهت مشکست | وز چمن نکهتی آورده که این نفخهی یارست | |
مرغ برطرف چمن شیفته کاین کوی حبیبست | باد بر برگ سمن فتنه که این روی نگارست | |
سر موئی بصبا داده که این نافهی چینست | بوئی از طره فرستاده که این باد بهارست | |
نرگسش خون دلم خورده که این جام صبوحست | غمزهاش قصد روان کرده که هنگام شکارست | |
تهمتی بر شکر افکنده که این گفتهی خواجوست | برقعی برقمر انداخته کاین لیل و نهارست |