خواجوی کرمانی (غزلیات)/گردون کنایتی ز سر بام ما بود
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (گردون کنایتی ز سر بام ما بود) از خواجوی کرمانی |
' |
گردون کنایتی ز سر بام ما بود | کوثر حکایتی ز لب جام ما بود | |
سرسبزی شکوفهی بستانسرای فضل | از رشحهی مقاطر اقلام ما بود | |
خوش بوئی نسیم روان بخش باغ عقل | از نفحهی معاطر ارقام ما بود | |
خورشید اگر چه شرفهی ایوان کبریاست | خشتی ز رهگذار در بام ما بود | |
ما را جوی بدست نبینی ولی دو کون | یک حبه از فواضل انعام ما بود | |
چون خیمه بر مخیم کروبیان زنیم | چرخ برین معسکر احشام ما بود | |
بدر منبر و گیسوی عنبرفشان شب | منجوق چتر و پرچم اعلام ما بود | |
نوری که وقت صبح ز مشرق شود پدید | از عکس جام بادهی گلفام ما بود | |
ز ایام اگر چه تیره بود روز عمر ما | فرخنده روز آنکه در ایام ما بود | |
قصر وجود تا یابد کی شود خراب | گر زانکه بر کتابهی او نام ما بود | |
خواجو مگو حکایت سرچشمهی حیات | کان قطرهئی ز جام غم انجام ما بود |