خواجوی کرمانی (غزلیات)/چون خط سبز تو بر آفتاب بنویسند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (چون خط سبز تو بر آفتاب بنویسند) از خواجوی کرمانی |
' |
چون خط سبز تو بر آفتاب بنویسند | بدود دل سبق مشک ناب بنویسند | |
بسا که باده پرستان چشم ما هر دم | برات می بعقیق مذاب بنویسند | |
حدیث لعل روان پرور تو میخواران | بدیده برلب جام شراب بنویسند | |
معینست که طوفان دگر پدید آید | چو نام دیدهی ما برسحاب بنویسند | |
سیاهی ار نبود مردمان دریایی | حدیث موج سرشکم به آب بنویسند | |
سواد شعر من و وصف آب دیده نجوم | شبان تیره بمشک و گلاب بنویسند | |
محرران فلک شرح آه دلسوزم | نه یک رساله که برهفت باب بنویسند | |
چو روزنامهی روی تو در قلم گیرند | محققست که برآفتاب بنویسند | |
خطی که مردم چشمم سواد کرد چو آب | مگر بخون دل او را جواب بنویسند | |
برات من چه بود گر برآن لب شیرین | به مشک سوده ز بهر ثواب بنویسند | |
سزد که بر رخ خواجو قلم زنان سرشک | دعای خسرو عالیجناب بنویسند |