خواجوی کرمانی (غزلیات)/هندوئی را باغبان سوی گلستان میفرستد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (هندوئی را باغبان سوی گلستان میفرستد) از خواجوی کرمانی |
' |
هندوئی را باغبان سوی گلستان میفرستد | یا به یاقوت تو سنبل خط ریحان میفرستد | |
یا شب شامی ز روز خاوری رخ مینماید | یا خضر خطی بسوی آب حیوان میفرستد | |
جان بجانان میفرستادم دلم میرفت و میگفت | مفلسی نزلی بخلوتگاه سلطان میفرستد | |
میرساند رنج و پندارم که راحت میرساند | میفرستد درد و میگویم که درمان میفرستد | |
هر که جانی دارد و در دل ندارد ترک جانان | دل بدلبر میسپارد جان بجانان میفرستد | |
با وجودم هر که روی چشم پرخون مینماید | زربکان میآورد لل بعمان میفرستد | |
همچو خواجو هر که جان در پای جانان میفشاند | روح پاکش را ز جنت حور رضوان میفرستد |