خواجوی کرمانی (غزلیات)/نسیم باد بهاری وزید خیز ندیم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (نسیم باد بهاری وزید خیز ندیم) از خواجوی کرمانی |
' |
نسیم باد بهاری وزید خیز ندیم | بیار باده که جان تازه میشود ز نسیم | |
مریض شوق نباشد ز درد عشقش باک | قتیل عشق نباشد ز تیغ تیزش بیم | |
گر از بهشت نگارم عنان بگرداند | بروز حشر من و دوزخ عذاب الیم | |
ز خاک کوی تو ما را فراق ممکن نیست | چنانکه فرقت درویش از آستان کریم | |
کمان بسیم بسی در جهان بدست آید | نه همچو آن دو کمان هلال شکل و سیم | |
چنین که بر رخ زردم نظر نمیفکنی | معینست که چشمت نه بر زرست و نه سیم | |
کنونکه بلبل باغ توام غنیمت دان | که مرغ باز نیاید بشیانه مقیم | |
اگر چه پشه نیارد شدن ملازم باز | مرا بمنزل طاوس رغبتیست عظیم | |
ز آهم آتش نمرود بفسرد آندم | که در دلم گذرد یاد کوه ابراهیم | |
نسیم باد صبا گر عنان نرنجاند | پیام من که رساند بدوستان قدیم | |
بیا و خیمه بصحرای عشق زن خواجو | که طبل عشق نشاید زدن بزیر گلیم |