خواجوی کرمانی (غزلیات)/صحبت جان جهان جان و جهان میارزد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (صحبت جان جهان جان و جهان میارزد) از خواجوی کرمانی |
' |
صحبت جان جهان جان و جهان میارزد | لعل جان پرور او جوهر جان میارزد | |
گوشهی دیر مغان گیر که در مذهب عشق | کنج میخانه طربخانهی خان میارزد | |
با چنان نادرهی دور زمان می خوردن | یک زمان حاصل دوران زمان میارزد | |
شاید ار ملک جهان در طلبش در بازی | که دمی صحبت او ملک جهان میارزد | |
برلب آب روان تشنه چرا باید بود | ساقی آن آب روان کو که روان میارزد | |
با جمالت بتماشای چمن حاجت نیست | که گل روی تو صد لاله ستان میارزد | |
سر کوی تو که از روضهی رضوان بابیست | پیش صاحبنظران باغ جنان میارزد | |
هر که را هیچ بدستست نمیارزد هیچ | که همانش که بود خواجه همان میارزد | |
پیش خواجو قدحی باده به از ملکت کی | زانکه لعلیست که صد تاج کیان میارزد |