خواجوی کرمانی (غزلیات)/سپیده دم که برآمد خروش بانگ رحیل
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (سپیده دم که برآمد خروش بانگ رحیل) از خواجوی کرمانی |
' |
سپیده دم که برآمد خروش بانگ رحیل | برفت پیش سرشک من آب دجله و نیل | |
جهان ز گریهام از آب گشت مالامال | ز سوز سینهام آتش گرفت میلامیل | |
هلاک من چو بوقت وداع خواهد بود | بقصد جان من ای ساربان مکن تعجیل | |
مگر بشهر شما پادشه منادی کرد | که هست خون غریبان مباح و مال سبیل | |
کشندگان گرفتار قید محنت را | مواخذت نکند هیچکس بخون قتیل | |
طواف کعبه عشق از کسی درست آید | که دیده زمزم او گشت و دل مقام خلیل | |
بگفتگوی رقیب از حبیب روی متاب | رضای خصم بدست آر و غم مخور ز وکیل | |
گر از لبم شکری میدهی ز طره بپوش | چرا که کفر نماید کرم بنزد بخیل | |
زبور عشق تو خواجو برآن ادا خواند | که روز عید مسیحا حواریان انجیل |