خواجوی کرمانی (غزلیات)/ساقی سیمبر بیار شراب

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خواجوی کرمانی (غزلیات) (ساقی سیمبر بیار شراب)
از خواجوی کرمانی
'


ساقی سیمبر بیار شراب مطرب خوش نوا بساز رباب
مست عشقیم عیب ما مکنید فاتقوا الله یا اولی الالباب
عقل چون دید اهل میکده را گفت طوبی لهم و حسن مب
بی گل روی او چرا یکدم نشود چشم من تهی ز گلاب
همچو خالش که دید در بستان باغبانی نشسته بر سر آب
چشم او جز بخواب نتوان دید گر چه بی او خیال باشد خواب
لب و گفتار و زلف و عارض اوست باده و شکر و شب و مهتاب
همچو چشمش کسی نشان ندهد جادوئی مست خفته در محراب
در غریبی شکسته شد خواجو آن غریب شکسته را دریاب