خواجوی کرمانی (غزلیات)/زهی زلفت شکسته نرخ سنبل
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (زهی زلفت شکسته نرخ سنبل) از خواجوی کرمانی |
' |
زهی زلفت شکسته نرخ سنبل | گلستان رخت خندیده برگل | |
رسانده خط بیاقوت تو ریحان | کشیده سر ز کافور تو سنبل | |
عروسی را که او صاحب جمالست | چه دریابد گرش نبود تحمل | |
چو ریش خستگانرا مرهم از تست | مکن در کار مسکینان تغافل | |
اگر گل را نباشد برگ پیوند | چه سود از نالهی شبگیر بلبل | |
بجانت کانکه برجان دارم از غم | نباشد کوه سنگین را تحمل | |
اگر عمر منی ایشب برو زود | وگر جزو منی ای غم برو کل | |
چو از زلفش بدین روز اوفتادم | تو نیز ای شب مکن بر من تطاول | |
خوشا آن بزم روحانی که هر دم | کند مستی ببادامش تنقل | |
منه عود ای بت خوش نغمه از چنگ | که ساغر بانگ میدارد که غلغل | |
بزن مطرب که مستان صبوحی | ز می مستند و خواجو از تامل |