خواجوی کرمانی (غزلیات)/خرامنده سروی به رخ گلستانی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خواجوی کرمانی (غزلیات) (خرامنده سروی به رخ گلستانی)
از خواجوی کرمانی
'


خرامنده سروی به رخ گلستانی فروزنده ماهی به لب دلستانی
بهشتی به رخسار و در حسن حوری جهانی به خوبی و در لطف جانی
نه حور بهشت از طراوت بهشتی نه سرو روان از لطافت روانی
به بالا بلندی به یاقوت قندی به گیسو کمندی به ابرو کمانی
ز مشک ختن بر عذارش غباری ز شعر سیه بر رخش طیلسانی
در آشفتگی زلفش آشوب شهری لبش در شکر خنده شور جهانی
به هنگام دل بردن آن چشم جادو توانایی و خفته چون ناتوانی
چو هندو سر زلفش آتش نشینی چو کوثر لب لعلش آتش نشانی
سفر کرد خواجو ز درد جدایی فرو خواند بر دوستان داستانی