خواجوی کرمانی (غزلیات)/جان هر زنده دلی زنده بجانی دگرست

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خواجوی کرمانی (غزلیات) (جان هر زنده دلی زنده بجانی دگرست)
از خواجوی کرمانی
'


جان هر زنده دلی زنده بجانی دگرست سخن اهل حقیقت ز زبانی دگرست
خیمه از دایره‌ی کون و مکان بیرون زن زانکه بالاتر ازین هر دو مکانی دگرست
در چمن هست بسی لاله سیراب ولی ترک مه روی من از خانه‌ی خانی دگرست
راستی راز لطافت چو روان می‌گردی گوئیا سرو روان تو روانی دگرست
عاشقان را نبود نام و نشانی پیدا زانکه این طایفه را نام و نشانی دگرست
یک زمانم بخدا بخش و ملامت کم گوی کاین جگر سوخته موقوف زمانی دگرست
تو نه مرد قدح و درد مغانی خواجو خون دل نوش که آن لعل زکانی دگرست