خواجوی کرمانی (غزلیات)/با عقیق لب او لعل بدخشان کم گیر

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خواجوی کرمانی (غزلیات) (با عقیق لب او لعل بدخشان کم گیر)
از خواجوی کرمانی
'


با عقیق لب او لعل بدخشان کم گیر با گل عارض او لاله‌ی نعمان کم گیر
سخن سرکشی سرو سهی بیش مگوی قد یارم نگر و سرو خرامان کم گیر
با وجود لب لعل و خط مشگ آسایش یاد ظلمت مکن و چشمه‌ی حیوان کم گیر
شب تاریک اگرت وصل میسر گردد با رخش چشمه‌ی خورشید درخشان کم گیر
میلت ار جز بتماشای گلستان نکشد در جمالش نگر و طرف گلستان کم گیر
غمزه‌اش بین و دگر شوخی عبهر کم گوی خط سبزش نگر و سبزه‌ی بستان کم گیر
وصل آن حور پریچهره گرت دست دهد نام جنت مبر وملک سلیمان کم گیر
گوش بر قول مغنی کن و برطرف چمن صبحدم نغمه‌ی مرغان خوش الحان کم گیر
خواجو این منزل ویرانه به اندازه‌ی تست از اقالیم جهان خطه‌ی کرمان کم گیر