خاقانی (قطعات)/یکی دو زایند آبستنان مادر طبع
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خاقانی (قطعات) (یکی دو زایند آبستنان مادر طبع) از خاقانی |
' |
یکی دو زایند آبستنان مادر طبع | ز من بزاد به یکباره صدهزار پسر | |
یکان یکان حبشی چهره و یمانی اصل | همه بلال معانی، همه اویس هنر | |
یگانهی دو سرا و سه وقت و چار ارکان | امیر پنج حس و شش جهات و هفت اختر | |
مرا چه نقصان گر جفت من بزاد کنون | به چشم زخم هزاران پسر یکی دختر | |
که دختری که ازینسان برادران دارد | عروس دهرش خوانند و بانوی کشور | |
اگر بمیرد باشد بهشت را خاتون | وگر بماند زیبد مسیح را خواهر | |
اگرچه هست بدینسان خداش مرگ دهاد | که گور بهتر داماد و دفت اولیتر | |
اگر نخواندی نعم الختن برو برخوان | وگر ندیدی دفن البنات شو بنگر | |
مرا به زادن دختر چه خرمی زاید | که اش مادر من هم نزادی از مادر | |
سخن که زادهی خاقانی است دیر زیاد | که آن ز نه فلک آمد نه از چهار گهر |