خاقانی (قطعات)/مشو خاقانیا مغرور دولت
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خاقانی (قطعات) (مشو خاقانیا مغرور دولت) از خاقانی |
' |
مشو خاقانیا مغرور دولت | که دولت سایهی ناپایدار است | |
به دولت هر که شد غره چنان دان | که میدانش آتش و او نیسوار است | |
چو صبح است اول و چون گل به آخر | که این کم عمر آن اندک قرار است | |
به رنگی کز خم نیلی فلک خاست | مشو خرم که رنگ سوگوار است | |
در آن منگر که نیل او سراب است | که خود نیلش سراب عمر خوار است | |
بسا دولت که محنت زادهی اوست | که خاکستر ز آتش یادگار است | |
بسا محنت که دولت، آخر اوست | که دی مه را نتیجه نوبهار است | |
سر دولت غرور است و میان لهو | به پایانش زوال روزگار است | |
به می ماند که می فسق است ز اول | میانه مستی و آخر خمار است |