خاقانی (قطعات)/صاحبا نو به نو تحیت من
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خاقانی (قطعات) (صاحبا نو به نو تحیت من) از خاقانی |
' |
صاحبا نو به نو تحیت من | پیش قابوس سرفراز فرست | |
قطعهای کز ثنا طرازیدم | به جهان جوی دین طراز فرست | |
پیش خوان پایهی سلیمانی | سخن مور گرم تاز فرست | |
نزد محمود شاه هند گشای | قصهی هندوی ایاز فرست | |
حال ذره به افتاب رسان | راز صعوه به شاهباز فرست | |
منعما پیش کیقباد دوم | از من این یک سخن به راز فرست | |
گر مرا ز انتظار پشت شکست | مومیایی چاره ساز فرست | |
جگر از بس جگر که خورد بسوخت | شربت نو جگر نواز فرست | |
آز من تشنهی سخای تو شد | جرعه ریز سخا به آز فرست | |
کشت صبر مرا نیاز عطات | دیت کشتهی نیاز فرست | |
سحر بین شعر و شعرها بشکن | کان طلب اقچه سوی گاز فرست | |
بلبل اینک صفیر مدح شنو | گندنا سوی حقهباز فرست | |
بس دراز است قد امیدم | درع انعام هم دراز فرست | |
آن عطا کز ملوک یافتهام | عشر آن وقت اهتزاز فرست | |
آفتابی و من تو را خاکم | خاک را آتشین طراز فرست | |
به سزا مدحتی فرستادم | سوی من خلعتی به ساز فرست | |
یا صلت ده به آشکار مرا | یا به پنهان قصیده باز فرست | |
عقد در، طالبان بسی دارد | گر فرستی به احتراز فرست | |
عنبر و مشک اگر به کارت نیست | هر دو با قلزم و طراز فرست | |
سحر بابل گرت پسند نشد | سوی جادوی بینماز فرست | |
زر اگر خاتم تو را نسزید | باز با کورهی گداز فرست | |
یوسفی کو به هفده قلب ارزید | باز با چاه هفده باز فرست | |
ناز پرورد بکر طبع مرا | گم مکن با حجاب ناز فرست | |
چون کبوتر به مکه یابد امن | از عراقش سوی حجاز فرست | |
خضر عمری حیات عالم را | مدد عمر دیر یاز فرست |