خاقانی (قطعات)/بترس از بد خلق خاقانیا
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خاقانی (قطعات) (بترس از بد خلق خاقانیا) از خاقانی |
' |
بترس از بد خلق خاقانیا | ولیکن ز بد ده امان خلق را | |
وفا طبع گردان و ایمن مباش | ز غدری که طبع است آن خلق را | |
دروغی مران بر زبان و مدان | که صدقی بود بر زبان خلق را | |
در افعال خلق آشکارا شود | قضایی که آید نهان خلق را | |
هم از خلق سر بزرند از زمین | بدی کاید از آسمان خلق را | |
بد خلق هرچت فزونتر رسد | نکوئی فزونتر رسان خلق را | |
همه دوستی ورز با خلق لیک | به دل دشمن خویش دان خلق را | |
ما غم کس نخوردهایم مگر | که دگر کس نمیخورد غم ما | |
ما غم دیگران بسی خوردیم | دیگری نیز بشکرد غم ما | |
نظام دولت بهرامیان رشید الدین | فلک توئی و زمین ما و ذره نامهی ما | |
به نامه خواستم ابرام داد عقلم گفت | که ذره سوی فلک میفرستی اینت خطا | |
کبوتر حرم آمد ز کعبهی سعدا | بشاره داد چو دلالهی عروس سبا | |
چو هدهدی که سحر خاست بر سلیمانوار | مبشر دم صبح آمد و برید صبا |