خاقانی (غزلیات)/کاشکی جز تو کسی داشتمی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خاقانی (غزلیات) (کاشکی جز تو کسی داشتمی)
از خاقانی
'


کاشکی جز تو کسی داشتمی یا به تو دسترسی داشتمی
یا در این غم که مرا هر دم هست هم‌دم خویش کسی داشتمی
کی غمم بودی اگر در غم تو نفسی، هم‌نفسی داشتمی
گر لبت آن منستی ز جهان کافرم گر هوس داشتمی
خوان عیسی بر من وانگه من باک هر خرمگسی داشتمی
سر و زر ریختمی در پایت گر از این دست، بسی داشتمی
گرنه عشق تو بدی لعب فلک هر رخی را فرسی داشتمی
گرنه خاقانی خاک تو شدی کی جهان را به خسی داشتمی