خاقانی (غزلیات)/هدیهی پای تو زر بایستی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خاقانی (غزلیات) (هدیهی پای تو زر بایستی) از خاقانی |
' |
هدیهی پای تو زر بایستی | رشوهی رای تو زر بایستی | |
غم عشقت طرب افزای من است | طرب افزای تو زر بایستی | |
جان چه خاک است که پیش تو کشم | پیشکشهای تو زر بایستی | |
دیده در پای تو گشتن هوس است | کشته در پای تو زر بایستی | |
گرد هم اجرای امروز تو جان | خرج فردای تو زر بایستی | |
ترش روی است زر صفرا بر | وقت صفرای تو زر بایستی | |
آتش بسته گشاید همه کار | کار پیرای تو زر بایستی | |
بیزری داشت تو را بر سر جنگ | صلح فرمای تو زر بایستی | |
کوه سیمینی و هم سنگ توام | در تمنای تو زر بایستی | |
تا کنم بر سر و بالات نثار | هم به بالای تو زر بایستی | |
دید سیمای مرا عشق تو گفت | که چو سیمای تو زر بایستی | |
دل سودایی خاقانی را | هم به سودای تو زر بایستی |