خاقانی (غزلیات)/دوست داری که دوستدار کشی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خاقانی (غزلیات) (دوست داری که دوستدار کشی) از خاقانی |
' |
دوست داری که دوستدار کشی | هر دلی را هزار بار کشی | |
تو گرفتار عشق را ز نهان | دم دهی پس به آشکار کشی | |
رشتهی جان سیه کنی چون شمع | عاشقی را که شمعوار کشی | |
ما چراغ تو و تو آتش و باد | گر یکی برکنی هزار کشی | |
کیسه لاغر شده، چه سیم کشی | صید فربه شده چه زار کشی | |
جام پر بر دهی به مجلس می | غمگنان را به غمگسار کشی | |
خنده را گو که سر مبر به شکر | چند شیران مرغزار کشی | |
غمزه را گو که خون مریز به سحر | چند مردان روزگار کشی | |
تشنهی عشق را به جستن آب | غرقه در آب انتظار کشی | |
دولت عشق یار خاقانی است | تو همه دولتی که یار کشی |