خاقانی (غزلیات)/افدی بنفس من بدت فیالمهد عنی غافله
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خاقانی (غزلیات) (افدی بنفس من بدت فیالمهد عنی غافله) از خاقانی |
' |
افدی بنفس من بدت فیالمهد عنی غافله | لوقابلت شمسالضحی حارت و صارت آفله | |
ماهی ستاره زیورش هر هفت کرده پیکرش | هر هشت خلد از منظرش دیدم میان قافله | |
قلت ار حمینی هیت لک فالقلب فیالبلوی هلک | قالت جنون عادلک هاوی هموم قاتله | |
زلفش نگر دلال دل از من چه پرسی حال دل | زان زلف پرس احوال دل یا شکر دارد یا گله | |
قلت اسمحینی بالقبل قالت الی کم ذیالحیل | ارسل رسولا لایمل کم من دموع سائله | |
خاقانی اینک در پیش بوسه زنان بر هر پیاش | راند دواسبه بر پیش کو راند یکسر راحله |