حافظ (غزلیات)/کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | حافظ (غزلیات) (کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند) از حافظ |
' |
کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند | ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند | |
قاصد منزل سلمی که سلامت بادش | چه شود گر به سلامی دل ما شاد کند | |
امتحان کن که بسی گنج مرادت بدهند | گر خرابی چو مرا لطف تو آباد کند | |
یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز | که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند | |
شاه را به بود از طاعت صدساله و زهد | قدر یک ساعته عمری که در او داد کند | |
حالیا عشوه ناز تو ز بنیادم برد | تا دگرباره حکیمانه چه بنیاد کند | |
گوهر پاک تو از مدحت ما مستغنیست | فکر مشاطه چه با حسن خداداد کند | |
ره نبردیم به مقصود خود اندر شیراز | خرم آن روز که حافظ ره بغداد کند |