حافظ (غزلیات)/چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | حافظ (غزلیات) (چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد) از حافظ |
' |
چو باد، عزم سر کوی یار خواهم کرد | نفس به بوی خوشش مُشکبار خواهم کرد | |
به هرزه، بی می و معشوق، عمر میگذرد | بطالتم بس! از امروز کار خواهم کرد | |
هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین | نثارِ خاکِ رهِ آن نگار خواهم کرد | |
چو شمعِ صُبحدمم شد ز مِهر او روشن | که عُمر در سر این کار و بار خواهم کرد | |
به یادِ چَشمِ تو خود را خراب خواهم ساخت | بنای عهد قدیم اُستُوار خواهم کرد | |
صبا کجاست که این جان خون گرفته چو گُل | فدای نِکهَت گیسوی یار خواهم کرد | |
نِفاق و زِرق نبخشد صفای دل، حافظ! | طریق رندی و عشق اختیار خواهم کرد |