حافظ (غزلیات)/هر نکتهای که گفتم در وصف آن شمایل
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | حافظ (غزلیات) (هر نکتهای که گفتم در وصف آن شمایل) از حافظ |
' |
هر نکتهای که گفتم در وصف آن شمایل | هر کو شنید گفتا لله در قائل | |
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول | آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل | |
حلاج بر سر دار این نکته خوش سراید | از شافعی نپرسند امثال این مسائل | |
گفتم که کی ببخشی بر جان ناتوانم | گفت آن زمان که نبود جان در میانه حائل | |
دل دادهام به یاری شوخی کشی نگاری | مرضیه السجایا محموده الخصائل | |
در عین گوشه گیری بودم چو چشم مستت | و اکنون شدم به مستان چون ابروی تو مایل | |
از آب دیده صد ره طوفان نوح دیدم | و از لوح سینه نقشت هرگز نگشت زایل | |
ای دوست دست حافظ تعویذ چشم زخم است | یا رب ببینم آن را در گردنت حمایل |