حافظ (غزلیات)/نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | حافظ (غزلیات) (نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر) از حافظ |
' |
نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر | هر آن چه ناصح مشفق بگویدت بپذیر | |
ز وصل روی جوانان تمتعی بردار | که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر | |
نعیم هر دو جهان پیش عاشقان بجوی | که این متاع قلیل است و آن عطای کثیر | |
معاشری خوش و رودی بساز میخواهم | که درد خویش بگویم به ناله بم و زیر | |
بر آن سرم که ننوشم می و گنه نکنم | اگر موافق تدبیر من شود تقدیر | |
چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند | گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر | |
چو لاله در قدحم ریز ساقیا می و مشک | که نقش خال نگارم نمیرود ز ضمیر | |
بیار ساغر در خوشاب ای ساقی | حسود گو کرم آصفی ببین و بمیر | |
به عزم توبه نهادم قدح ز کف صد بار | ولی کرشمه ساقی نمیکند تقصیر | |
می دوساله و محبوب چارده ساله | همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر | |
دل رمیده ما را که پیش میگیرد | خبر دهید به مجنون خسته از زنجیر | |
حدیث توبه در این بزمگه مگو حافظ | که ساقیان کمان ابرویت زنند به تیر |