حافظ (غزلیات)/مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | حافظ (غزلیات) (مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت) از حافظ |
' |
مُدامم مست میدارد نسیم جَعد گیسویت | خرابم میکند هر دم فریب چَشم جادویت | |
پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن | که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت؟ | |
سواد لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم | که جان را نسخهای باشد ز لوح خال هندویت | |
تو گر خواهی که جاویدان جهان یک سر بیارایی | صبا را گو که بردارد زمانی بُرقع از رویت | |
و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی | برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت | |
من و باد صبا مسکین دو سرگردانِ بیحاصل | من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت | |
زهی همت که حافظ راست از دنیا و از عُقبیٰ | نیاید هیچ در چشمش بجز خاک سر کویت |