حافظ (غزلیات)/راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | حافظ (غزلیات) (راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست) از حافظ |
' |
راهیست راهِ عشق که هیچش کناره نیست | آنجا، جز آن که جان بسپارند، چاره نیست | |
هر گَه که دل به عشق دهی خوش دمی بود | "در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست" | |
ما را ز منع عقل مترسان و مِی بیار! | کآن شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست | |
از چشم خود بپرس که ما را که میکشد | جانا! گناهِ طالع و جُرمِ ستاره نیست | |
او را به چشم پاک توان دید چون هلال | هر دیده جای جِلوهٔ آن ماهپاره نیست | |
فرصت شمر طریقه رندی که این نشان | چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست | |
نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو | حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست |