حافظ (غزلیات)/اگر به باده مشکین دلم کشد شاید
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | حافظ (غزلیات) (اگر به باده مشکین دلم کشد شاید) از حافظ |
' |
اگر به باده مشکین دلم کشد شاید | که بوی خیر ز زهد ریا نمیآید | |
جهانیان همه گر منع من کنند از عشق | من آن کنم که خداوندگار فرماید | |
طمع ز فیض کرامت مبر که خلق کریم | گنه ببخشد و بر عاشقان ببخشاید | |
مقیم حلقه ذکر است دل بدان امید | که حلقهای ز سر زلف یار بگشاید | |
تو را که حسن خداداده هست و حجله بخت | چه حاجت است که مشاطهات بیاراید | |
چمن خوش است و هوا دلکش است و می بیغش | کنون بجز دل خوش هیچ در نمیباید | |
جمیلهایست عروس جهان ولی هش دار | که این مخدره در عقد کس نمیآید | |
به لابه گفتمش ای ماه رخ چه باشد اگر | به یک شکر ز تو دلخستهای بیاساید | |
به خنده گفت که حافظ خدای را مپسند | که بوسه تو رخ ماه را بیالاید |