حافظ (غزلیات)/الا ای طوطی گویای اسرار
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | حافظ (غزلیات) (الا ای طوطی گویای اسرار) از حافظ |
' |
الا ای طوطی گویای اسرار | مبادا خالیت شکر ز منقار | |
سرت سبز و دلت خوش باد جاوید | که خوش نقشی نمودی از خط یار | |
سخن سربسته گفتی با حریفان | خدا را زین معما پرده بردار | |
به روی ما زن از ساغر گلابی | که خواب آلودهایم ای بخت بیدار | |
چه ره بود این که زد در پرده مطرب | که میرقصند با هم مست و هشیار | |
از آن افیون که ساقی در میافکند | حریفان را نه سر ماند نه دستار | |
سکندر را نمیبخشند آبی | به زور و زر میسر نیست این کار | |
بیا و حال اهل درد بشنو | به لفظ اندک و معنی بسیار | |
بت چینی عدوی دین و دلهاست | خداوندا دل و دینم نگه دار | |
به مستوران مگو اسرار مستی | حدیث جان مگو با نقش دیوار | |
به یمن دولت منصور شاهی | علم شد حافظ اندر نظم اشعار | |
خداوندی به جای بندگان کرد | خداوندا ز آفاتش نگه دار |