تروریست و مدیر امنیت داخلی کشور

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
درگاه:قانون اساسی مشروطه ایران حکومت مشروطه شاهنشاهی چیست؟

درگاه:انقلاب مشروطه

ایران یک زندان بزرگ

تروریست و مدیر امنیت داخلی کشور

مبارزه میان مردم ایران و رژیم اسلامی بعدی جدیدی به خود گرفته است. رییس امنیت داخلی کشور در مشروطه شاهنشاهی ایران، در فرصتی که دست داد در مصاحبه‌ای در یکی از تلویزیون‌های پارسی زبان خارج از کشور شرکت کرد. پرویز ثابتی بسیار رسا و روشن درباره خود و خویشکاری بخش امنیت داخلی سازمان اطلاعات و امنیت کشور توضیح داد. گفته‌های پرویز ثابتی از سوی ایرانیان درون و برون، واکنشی بسیار مثبت داشت و از آن استقبال شد. به ویژه جوانان ایران که آن زمان، حکومت مشروطه را ندیده بودند، از دهان پرویز ثابتی شاهد تاریخ و زمان شنیدند که چگونه گروه‌های تروریستی در ایران با کمک اسلامیون و مارکسیست‌ها و فلسطینی‌ها به حکومت مشروطه ایران با ترور و کشتار حمله کردند، و سرانجام حکومت مشروطه شاهنشاهی را به زیر کشیدند. برای همه مردم ایران و به ویژه نسل جوان آشکار شده است که اگر دپارتمان امنیت داخلی کشور بیشتر پشتیبانی می‌شد، تا بتواند با شدت بیشتر علیه ترور و تروریست‌ها بجنگد، این انقلاب فاجعه بار و هولناک پنجاه و هفت هیچ گاه رخ نمی‌داد.

به جای اینکه مدیر شایسته امنیت داخلی کشور را پشتیبان باشند، دولت در این پندار بود که می‌توان با این تروریست‌ها کنار آمد. این پندار اشتباه همان توهمی بود که اسراییل در باره حماس داشت که با حماس می‌توان گفتگو کرد که سرانجامش قرارداد صلح باشد. پیروزی بزرگ گفتگو با پرویز ثابتی، رژیم را در هراس افکنده است و رژیم فردی به نام صادق زیباکلام را مامور کردند و جلو فرستادند تا شاید او تاثیر مثبت و قوی سخنان پرویز ثابتی را از میان بردارد و خدشه دار کند. صادق زیباکلام یک تروریست با پیشینه است و از زمانی که دست چپ و راستش را شناخت ، علیه شاهنشاه ایران به موذی گری و سپس ترور پرداخت و دست به اسلحه برد.

پس از آنکه صادق زیباکلام در سال ۱۳۴۵ دیپلم خود را گرفت و در کنکور موفق نشد، پدرش وی را به اتریش فرستاد تا مهندسی شیمی بیاموزد. به جای اینکه شیمی بیاموزد، صادق زیباکلام در اتریش در پی مارکسیسم لنینیسم رفت، مارکسیسم لنیینسم را آموخت. پدر زیباکلام وی را از اتریش به انگلستان فرستاد تا در رشته شیمی در دانشگاه برد فورد تحصیل کند. برای اینکه پدرش را آرام کند و نشان دهد که وی درس می‌خواند در دانشگاه نامنویسی کرد ولی در واقع یکی از هموندان کنفدراسیون دانشجویان ایرانی مقیم انگلستان گردید. در زمانی که زیباکلام در انگلستان بود به گروه‌های کمونیست و مارکسیست اسلامی پیوست و پس از آن با گروه‌های افراطی عرب پیوند خورد و یک دوره عملیات تروریستی را دید و سپس به ایران آمد. صدبق زیبا کلام در ایران با یک شاخه تروریستی مجاهدین مرتبط شد و همراه با دیگر هموندان این شبکه دستگیر گردید. وی در بازجویی‌ها به همه کارهای تروریستی خود اعتراف کرد و بر پایه رای دادگاه به سه سال زندان محکوم شد. زیباکلام پس از گذراندن کمتر از دو سال ازمحکومیت از زندان آزاد شد. صادق زیباکلام آنگاه به عنوان مربی در دانشگاه تهران استخدام شد و فعالانه در انقلاب اسلامی شرکت کرد .

پس از ۲۲ بهمن که کمونیست‌ها انقلاب اسلامی را در ایران محکم و پایدار کردند، صادق زیباکلام هم استعدادهای تروریستی اش و پروپاگاندیستی خود را آشکار ساخت. پس از اینکه حکومت اسلامی با جنگ ایران و عراق پا گرفت و مردم را به خانه‌ها فرستادند و بزرگان کشور را اعدام کردند و سالیان به قتل عام ارتش شاهنشاهی و مردم ایران ادامه ادامه دادند. در سال ۱۳۶۳ خورشیدی زیباکلام دوباره به انگلستان رفت تا دستورهایش را بگیرد. در دانشگاه بردفورد این بار در دپارتمان صلح نامنویسی کرد و در رشته صلح زیباکلام تروریست دکترا گرفت. زیباکلام خواست که به دنیا نشان دهد که چگونه می‌توان تروریست بود و دکترا در صلح داشت. زیباکلام در سال ۱۳۶۹ به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران در دانشکده حقوق و علوم سیاسی به تدریس سرگرم شد.

اکنون که رژیم اسلامی ترس برش داشته است و زلزله‌ها حس می‌کند، زیباکلام ابراز داشته که اگر جمهوری اسلامی به خطر بیافتد دوباره برای حفظ نظام اسلحه به دست خواهد گرفت و با مردم مخالف جمهوری اسلامی خواهد جنگید. زیباکلام پیوسته در مصاحبه‌ها و گفتگوها شرکت می‌کند و آنها را از راه فضای مجازی یوتوب و اینستاگرام و فیس بوک و تلگرام پخش می‌نماید.

اما ایرانیان بی درنگ پس از روز شوم ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ دریافتند و آموختند که هر چه از دهان کسانی که جمهوری اسلامی را پشتیبانی می کنند و از این رژیم اهریمنی دفاع می‌کنند، دروغگو، خاین به کشور و ملت ایران هستند. گفته‌های زیباکلام اثری ندارد و او مانند دلقکی است که تنها سبب خنده مردم می‌شود. زیباکلام سرگردان شده است و پیوسته می‌پرسد چگونه است که پرویز ثابتی قهرمان ملی شده است؟ در جایی که او صادق زیباکلام یک تروریست ، کسی است که برای آزادی و عدالت جنگیده است تا شاه برود، اما مردم ایران اکنون او را مسخره می‌کنند و می‌گویند مردک تروریست قاتل.

زیباکلام شکایت می‌کند که چرا او و همپالکی‌های آدم کشش را مردم تروریست می‌نامند، در جایی که پرویز ثابتی را قهرمان مبارزه علیه تروریسم در کشور خوانده‌اند. زیباکلام اشک می‌ریزد و می‌گوید مردم ایران به ما می‌گویند که آیا هنوز هم دنبال آب و برق مجانی و اتوبوس مجانی هستید؟ زیباکلام از درد به خود می‌پیچد و می‌گوید این ۶۰۰۰ به اصطلاح زندانیان سیاسی که هموند حزب توده و جبهه ملی و نهضت آزادی و چریک خلق و مجاهد خلق بودند که برای آزادی جنگیده‌اند تا شاه برود ، چرا اکنون به این ۶۰۰۰ هزار تن آدم کش و تروریست و دزد و قاتل و بمبگذار و غیره می‌گویند. چرا از ما نپرسیدند درد بی درمانتان چیست؟

صادق زیباکلام قربانی پروپاگاند خود شده است، زیباکلام آنقدر دروغ بافته است که هنگامی که جلوی دوربین می‌آید، مردم می‌خندند و می‌دانند که دروغگو دوباره آمده است جفنگیات خود را از سر گیرد. زیباکلام به مردم گفت که گفتگوهایش با رسانه‌های خارجی همواره با پروانه مقامات امنیتی بوده است، این بدان چم است که زیباکلام به عنوان نماینده رژیم سخن می‌گوید. مانند دیگران از زندان‌ها با سی ان ان و سدای آمریکا و غیره مصاحبه می‌کنند. اینان همه عوامل و نماینده رژیم هستند. بپنداریم که زیباکلام هفتاد و پنج ساله با کلاشینکف به همراه محسن مخملباف و با شورای نگهبان به رهبری جنتی و دیگر پیر مرد و پیرزن‌های لرزان که با واکر باید راه بروند و پوشک بر تن کنند در خیابان‌های تهران به مردم تیراندازی کنند تا جمهوری اسلامی بماند. فکر می‌کنم که اینان مصرف مواد مخدرشان بسیار بالاست و دیگر مغز متعفنشان از کار افتاده است. اینان همه در پهرست عزراییل هستند. درست است! قهرمان نوین ایران پرویز ثابتی است، و شماها به اصطلاح انقلابیون بهتر است که چمدان هایتان را ببنیدید و هر چه زودتر نزد فرزندانتان در آمریکا و انگلستان و آلمان و فرانسه بروید. پیش از اینکه پرویز ثابتی این بار با پشتیبانی صد در صد مردم ایران سر برسد.

صادق زیباکلام به نظر بسیار سرگردان می‌آید و پیوسته می‌پرسد چگونه این رخ داده است که رژیم با همه دستگیرکردن‌هایش و کشتارهایش و مدرسه‌هایی که آخوند درس می‌دهد و اسلام را به مردم حقنه می‌کنند، به ویژه با تبلیغات ۴۴ ساله ضد پهلوی ثابتی قهرمان شود. زیباکلام به عنوان کسی که علوم سیاسی خوانده است باید بتواند خود به این پرسش پاسخ دهد. نخستین گام برای زیباکلام این است که ایدیولوژی که جمهوری اسلامی بر آن استوار شده است را بررسی نماید. او باید پرسش‌هایی را پاسخ دهد که چرا ملت ایران ولایت فقیه را نمی‌پذیرند. پاسخ بسیار روشن و آسان است، ولایت فقیه مهمترین پایه‌های یک جامعه مدرن را قبول ندارد، که قدرت در دست مردم است. ولایت فقیه بر این پایه است که قدرت در دست الله است. هم چنین دومین پرنسیب یک جامعه مدرن که حقوق بشر است را ولایت فقیه به شدت رد می‌کند و نمی‌شناسد. اسلام حقوق بشر را یک اختراع غربی‌ها می‌داند و برای یک کشور اسلامی صدق نمی‌کند، در کشور اسلامی تنها شریعت اسلام است که حکم می‌کند. خمینی بدین باور بود که اگر یک سال شریعت اسلام اجرا شود، آنگاه همه بی عدالتی‌ها و بی عفتی‌ها از میان برداشته می‌شود. در ایران چهل و پنج سال است که دادگستری بسته شده است و شریعت حکم می‌کند ولی بی عدالتی‌ها و بی اخلاقی‌ها در جهان رکورد شکسته است. سومین پرنسیب که ولایت فقیه نمی‌پذیرد، جدایی و استقلال سه قوه از یکدیگر است.

در رژیم اسلامی این سه قوه مجریه، قانونگذاری و دادگستری زیر نظر رهبر هستند. یعنی دیکتاتوری مطلق، استبداد مطلق مانند زمان قاجار. برای کسی که علوم سیاسی خوانده است، این اعلام ورشکستگی است که زیباکلام توان این را ندارد که بدان اعتراف کند. زیباکلام در رسانه‌ها از رژیم انتقاد می‌کند، مانند برنامه انرژی اتمی جمهوری اسلامی، با این انتقادها زیباکلام در برنامه‌های بی بی سی و سدای امریکا و دویچه وله و من و تو و اینترنشنال و غیره دعوت می‌شود و با وی مصاحبه می‌کنند. حتی دویچه وله به زیباکلام جایزه آزادی بیان را داده است. اگر دقت کنیم انتقادهای زیباکلام دقیقا با رژیم پیشتر هماهنگ شده است تا به جهانیان نشان دهد که در ایران هر کسی می‌تواند عقیده خود را بیان کند و ایران کشور آزادی هاست.

اما زیباکلام در یک محدوده فرمایشی در جا می‌زند، زیباکلام تمامیت جمهوری اسلامی را هرگز زیر سوال نمی‌برد، در واقع زیباکلام برگزیده رژیم اسلامی است و نه مخالف رژیم. در دپارتمان صلح از دانشگاه بردفورد، زیباکلام بخشی از یک شبکه بین المللی گردید که از جمهوری اسلامی پشتیبانی می‌کنند. با این شبکه جمهوری اسلامی می‌تواند در همه کشورهای غربی تظاهرات به نفع جمهوری اسلامی راه بیاندازد یا همانگونه که دیدیم برای حماس و علیه اسراییل. در امریکا، کانادا،سراسر اروپا تظاهرکنندگانی به خیابان‌ها می‌ریزند و درخواست آزادی برای فلسطین و نابودی اسراییل را می‌کنند. جمهوری اسلامی این را محور مبارزه می‌نامد.

در ایالات متحده آمریکا حتی دانشگاه‌های معتبر چون هاروارد ، استنفورد، دانشگاه نیویورک و دانشگاه جرج تاون در واشنگتن ، دانشگاه کلمبیا، ام آی تی، برکلی و کرنل در این پروسه شرکت می‌کنند.

مردم ایران آگاه باشید که با چه کسانی سر و کار دارید. این کسان چون زیباکلام و پوشکی‌های که در خارج از کشور هستند اینان بسیار فعال هستند که کوششان بر این است که جمهوری اسلامی هم چنان بر سر قدرت بماند. آرمان اصلی اینان نه تنها پایدار کردن جمهوری اسلامی است بلکه نابود ساختن جامعه غربی است. همانگونه که می‌بینیم در بسیاری از کشورهای غربی حزب‌های چپ در دولت هستند و هرگونه تحریم و تصمیمی علیه جمهوری اسلامی را بلوک می‌کنند. برای نمونه دولت آلمان نمی‌پذیرد که سپاه پاسداران به پهرست تروریست‌ها افزوده شود. یا مسجدی که در هامبورگ است که مرکز جاسوسی و فعالیت‌های سازمان‌های مخفی است، شهردار هامبورگ که از حزب اس پ د می‌باشد ، پروانه نمی‌دهد که مسجد بسته شود و با چنگ دندان از این مرکز تروریستی دفاع می‌کند که بماند.

زیباکلام شکایت می‌کند که ایرانیان فراموش کرده‌اند که شش هزار مبارزان آزادی در زندان‌ها به عنوان زندانی سیاسی بودند. درست است در این زمان ایران ۳۵ میلیون جمعیت داشت، این شش هزار تروریست در چارچوب فریب عفو بین الملل و صلیب از زندان‌ها بیرون کشیده شدند این شش هزار یک حکومت نوین بر پا کردند که جمهوری اسلامی نام دارد و اینان به ایرانیان آزادی و عدالت قول دادند. مردم ایران به خوبی این قول‌ها را به یاد دارند، امروز ایران نزدیک به ۸۸ میلیون تن جمعیت دارد و ایران یک زندان بزرگ است. هشتاد و هشت میلیون زندانی هستند. هر روز بیگناهان اعدام می‌شوند، به دار آویخته می‌شوند، در خیابان به دست سپاه و بسیج و پلیس با شلیک گلوله کشته می‌شوند، زخمی می‌شوند، کور می‌شوند، علیل می‌شوند، به مردم ایران تجاوز جنسی می‌شود، شصت درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی می‌کنند. پس از تظاهرات پیشین بیش از بیست هزار تن به زندان‌ها افکنده شده‌اند و چنین است آزادی و عدالتی را این شش هزار تروریست به مردم ایران قول دادند. بسیار قابل درک است که اکنون مردم ایران آرزو می‌کنند که سازمان اطلاعات و امنیت کشور این شش هزار تن را نابود کرده بود که اکنون هشتاد و هشت میلیون در این مصیبت نباشند. زندگی که به روز مرگی دگرگون شده است. آرزوی مردم ایران این است که دوباره تروریست‌ها در زندان ببیند و مردم ایران که در اعتراض به وضعیت زندگیشان کشته می‌شوند و در زندان‌ها شکنجه می‌شوند و سر به نیستشان می‌کنند از زندان‌ها بیرون بیایند.

مردم ایران در آرزوی یک روز زندگی در زمان شاه هستند. همه ما ایرانیان می‌دانیم که این روز فرا خواهد رسید. جاوید شاه پاینده ایران