بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۳۴

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۴۸ توسط Bellavista (گفتگو | مشارکت‌ها) (اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۳۴

۱۳۳۴ پانزدهمین سال

هنگامی که دولت ایران تصمیم داشت به پیمان دفاعی بغداد بپیوندد، فداییان اسلام یک بار دیگر دست به آدمکشی زدند!

ترور علاء بی‌نتیجه ماند، اما تروریستهایی که طی چندین سال امنیت کشور را به خطر انداخته و چند تن از مردان سیاسی کشور را کشته‌بودند، ریشه‌کن شدند.

دولت سپهبد زاهدی که از بیست‌وهشتم مرداد ۱۳۳۲ زمام امور را در دست داشت، روز بیست‌وهفتم فروردین‌ماه ۱۳۳۴ از کار کناره‌گیری کرد و با آغاز سال نو، دولت جدیدی روی کار آمد.

کابینه علاء

دولت جدید را آقای حسین علاء تشکیل داد و صبح شنبه نوزدهم فروردین‌ماه اعضای کابینه به شرح زیر معرفی شدند:

آقایان: علاء، نخست‌وزیر – دکتر محسن نصر، وزیر کار – سرلشگر انصاری، وزیر راه – ابراهیم کاشانی، سرپرست وزارت اقتصاد ملی – محمود هدایت، معاون نخست‌وزیر – دکتر جهانشاه صالح، وزیر بهداری – دکتر امینی، وزیر دارایی – مهندس اشراقی، وزیر پست و تلگراف – اسدالله علم، وزیر کشور – انتظام، وزیر خارجه – سپهبد هدایت، وزیر جنگ – مهندس طالقانی، وزیر کشور، دکتر محمود مهران، وزیر فرهنگ – محمد نمازی، وزیر مشاور.

سفر شاهنشاه به خوزستان

در نخستین روزهای سال پانزدهم پادشاهی، شاهنشاه به خوزستان سفر کردند و طی پیامی به مردم خوزستان فرمودند:

«... برای خاطر شما در بدو امر فردفرد ایرانیان قیام کردند. بیست‌میلیون جمعیت ایران با روح و قلب دنبال منافع و امیدهای شما بودند. به خاطر دارم موقعی که همه و خود من در رأس قوای مملکتی برای هرگونه فداکاری در راه انجام آمال و آرزوهای ایرانیان حاضر بودیم، متأسفانه اتفاقی که نمی‌بایست بیفتد، افتاد.

کسانی که خود را بانی و حافظ منافع شما می‌دانستند، شما را فراموش کردند و فقط به فکر خودشان افتادند و گفتند که نفت نمی‌خواهیم، در چاهها را می‌بندیم ولی خودمان در مسند کار باقی می‌مانیم.

لیکن همانطور که شخصاً در این مدت که زمام امور را دارم به چشم خود مشاهده کردم، این بار نیز خدای ایران، آن قدرتی که همیشه در آخرین لحظه شما ایرانیان را از مرحله ننگ و نیستی نجات می‌دهد، بار دیگر دست خود را از آستین به در آورد و بر سینه اجنبی‌پرستان گذاشت ...»


بازگشایی بیمارستان نمازی

در خردادماه، شاهنشاه به شیراز تشریف‌فرما شدند و بیمارستان نمازی را گشایش فرمودند.

این بیمارستان با ۴۰۰ اطاق و ۵۰۰ تختخواب و ۸۰ میلیون ریال بودجه سالانه از مجهزترین بیمارستانهای خاورمیانه به حساب می‌آید.


حل کشمکش های مرزی و مالی

هم زمان با این روزها، برای حل کشمکشهای مالی و مرزی مابین ایران و شوروی اقدام شد و با حسن نیتی که از سوی ایران ابرازگردید، روسها حاضر شدند پس از هشت سال گفتگو، یازده تن طلای ایران را که هنگام جنگ جهانی دوم در بانک شوروی به امانت گذارده شده‌بود، در مرز جلفا به مقامات ایرانی پس بدهند.

به منظور پایان دادن کشمکشهای مرزی، گروهی به رهبری سپهبد جهانبانی از سوی دولت ایران نماینده شد تا با همکاری گروه نمایندگی دولت شوروی، حدود و نشانه‌های مرزی ایران و شوروی را مشخص کند. هدف این گروه نیز با پیروزی به پایان رسید و در پی از بین بردن کشمکشهای مالی و مرزی، روز بیست‌وششم تیرماه به طور رسمی آگاهی داده‌شد که شاهنشاه و ملکه ایران به شوروی سفر خواهندکرد.

با این خبر که تمامی روز را در پرتوی خود قرار داد، بنا بود مسافرت شاهنشاه روز دهم مهرماه ۱۳۳۴ آغاز شود، اما با پیشامدهای دیگری که باز هم به تیرگی پیوندهای ایران و شوروی منجر گشت، مسافرت مزبور انجام نشد و تا سال ۱۳۳۵ عقب افتاد.


ملک سعود در ایران

روز هفدهم مردادماه، اعلیحضرت ملک سعود، پادشاه عربستان بنا به دعوت شاهنشاه برای یک اقامت رسمی به تهران واردشدند و یک هفته میهمان شاهنشاه ایران بودند.

در سال پانزدهم پادشاهی، همچنین حضرت جلال بایار، رئیس‌جمهوری ترکیه و داک هامر شولد، دبیرکل سازمان ملل متحد و سلوین لوید، وزیر امور خارجه انگلستان، به تهران آمدند.

رئیس‌جمهوری ترکیه به همراه ۲۵ نفر صبح بیست‌وهفتم شهریورماه به تهران وارد شد و روز سوم مهرماه به کشور خویش بازگشت.


سومین گروه ...

سومین گروه از افسران توده‌ای، از جمله سرگرد سروشیان، سرگرد رحیم بهزاد، سروان اسماعیل محقق، ستوان‌یکم منوچهر مختاری، ستوان‌یکم مرزوان و ستوان‌سوم نصیری بامداد روز ۲۶ مردادماه تیربازان شدند.


ایران و پیمان بغداد

هنگام گشایش ششمین دوره اجلاس سنا در چهاردهم مهرماه، اعلیحضرت همایونی اشاره‌کردند:

«... گذشته از شواهد تاریخ، همه به خاطر دارید که بی‌طرفی و نیات صلح‌جویانه ملت و دولت ایران در دو جنگ جهانی اخیر به هیچ وجه از تجاوز به حدود و پایمال کردن حقوق این کشور مانع نگردید و همچون حریقی که بر خانه‌ای بگذرد، آثار شوم آن نه تنها هنوز در سرتاسر مملکت هویدا است، بلکه خرابی‌های مادی و معنوی که از این دو آتش‌سوزی دامنگیر ما شده، سالیان دراز مرمت نخواهدشد ...

این تجربه که برای اهل علم به قیمت قربانیهای بی‌شمار و ویرانیهای بی‌حساب به دست آمده، مورد توجه خاص بنیان‌گذاران سازمان ملل متحد واقع گشته و برای جلوگیری از تجدید حوادث شوم و خونین تجویز کرده‌اند که کشور ما به منظور دفاع از استقلال و مرزهای خود به صورت منطقه‌ای با هم متحد شوند و نیروی واحدی تشکیل دهند ...

دولت می‌بایستی با در نظر گرفتن حقایق، آنچه لازمه تدابیر و اقدام است برای تهیه دفاع از حدود و حقوق کشور به عمل آورد و حسن ظن بی‌جا را در امری چنین خطرناک دخالت ندهد.»

در پی این سخنان، روز نوزدهم مهرماه پیوستن ایران به پیمان منطقه‌ای "بغداد – آنکارا" که در اسفندماه سال ۱۳۳۳ مابین دو کشور عراق و ترکیه بسته شده‌بود، به آگاهی همگان رسید.


اعتراض شوروی

بی‌درنگ پس از آگاهی از پیوستن ایران به پیمان بغداد، بار دیگر ابرهای تیره در افق پیوندهای سیاسی ایران و شوروی پدیدار گشت و دولت شوروی یادداشت اعتراضی به کاردار سفارت ایران در بغداد داد و خاطرنشان ساخت که:

«الحاق ایران به بلوک نظامی با قراردادهایی که ایران با شوروی دارد، مغایر است.»

دولت ایران در پاسخ این یادداشت، خاطرنشان ساخت که عمل ایران پیرامون قوانین منشور سازمان ملل متحد بوده و خرده‌گیری شوروی وارد نمی‌باشد.


ترور علاء

برای شرکت در کنفرانس پیمان بغداد، خبر داده‌شد که آقای علاء، نخست‌وزیر به همراه گروهی روز بیست‌وششم آبان‌ماه به کشور عراق مسافرت خواهدکرد.

اما روز بیست‌وپنجم آبان‌ماه هنگامی که وی برای شرکت در مجلس درگذشت سیدمصطفی کاشانی، فرزند آیت‌الله کاشانی به مسجد شاه می‌رفت، در داخل شبستان ترور گردید.

تروریست که مظفرعلی ذوالقدر نام داشت، در میان مردم ناگهان تیری به سوی آقای علاء شلیک کرد و چون تیر به هدف نخورد، با پاشنه اسلحه ضربه محکمی بر سر نخست‌وزیر وارد ساخت. اما بی‌درنگ به وسیله مردم و نیروهای انتظامی دستگیر شد. تیر دوم تروریست، در لوله اسلحه گیر کرده‌بود.

در نخستین بازجویی‌ها، مشخص شد که وی از تروریستهای فداییان اسلام است و به دستور این گروه قصد داشته با کشتن آقای علاء و ایجاد ترس، از پیوستن ایران به پیمان بغداد جلوگیری نماید.

با آنکه در این جریان ضربه سختی به سر آقای علاء وارد آمده و پیشانی ایشان را زخمی ساخته‌بود، آقای علاء پس از پانسمان، فردای همان روز از راه خوزستان به بغداد رفت و در کنفرانس پیمان منطقه‌ای شرکت کرد.

کنفرانس بغداد، ساعت ده‌ونیم صبح ۲۹ آبان‌ماه با حضور نخست‌وزیران انگلستان، ایران، ترکیه، پاکستان و عراق گشایش یافت.


فداییان اسلام ...

بازپرسی از شخصی که به نخست‌وزیر تیراندازی کرد، در دادرسی ارتش آغاز شد و او نواب صفوی، رهبر فداییان اسلام را به عنوان اغواگرِ خود معرفی کرد.

در پی بررسیها از مظفرعلی ذوالقدر، نخستین روز آذرماه نواب صفوی به همراه دو تن از یارانش بازداشت شدند و سپس رسیدگی به پرونده ترورهایی که در چند سال اخیر به وسیله این گروه صورت گرفته‌بود، از جمله پرونده قتل آقای رزم‌آرا، آغاز گشت که در نتیجه شماری از اعضای گروه یادشده و خلیلی طهماسبی، قاتل سپهبد رزم‌آرا، بازداشت شدند.

نیروهای انتظامی عبدالحسین واحدی، مرد شماره دو فداییان اسلام و معاون نواب صفوی را در اهواز دستگیر کرده به تهران فرستادند. اما در نزدیکی‌های کرج "واحدی" در صدد فرار برآمد و با شلیک نیروهای انتظامی، به زندگی وی پایان داده‌شد.

در این خلال، طرحی در دو مجلس مورد پذیرش قرارگرفت که به موجب آن، بخشش خلیل طهماسبی نیز ناسازگار با قانون اساسی تشخیص داده‌شد.

ضمن رسیدگی به پرونده قتل سپهبد رزم‌آرا، شمار زیادی از پیشوایان و رهبران و افراد جبهه ملی به بازپرسی فراخوانده و برخی از آنها بازداشت شدند. در میان بازداشت‌شدگان؛ آیت‌الله کاشانی، دکتر بقایی، علی زهری و محمود فریمان دیده‌می‌شدند. ایشان مدتی در بازداشت به سر بردند و سپس آزاد شدند.


گروه پارلمانی ایران در مسکو

روز بیست‌وهفتم آذرماه ۱۳۳۴، یک گروه پارلمانی که از سوی وروشیلف، صدر هیأت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی به مسکو دعوت شده‌بود، به وسیله اتوبوس رهسپار روسیه گشت. این گروه به رهبری آقای ساعد با سران شوروی دیدارها و گفتگوهایی به عمل آورد و مشخص شد که روسها مجاب شده‌اند که روش منفی و تبلیغات خشن آنها بر ضد ایران، در تصمیم این کشور برای آمادگیهای دفاعی خود کارگر نیست.


اعدام فداییان اسلام

پس از پایان بررسیها از اعضای گروه فداییان اسلام، رهبران این گروه در دادگاه نظامی بازخواست شدند و به موجب احکام در نخستین دادگاه و همچنین دادگاه تجدیدنظر نظامی، نواب صفوی، خلیل طهماسبی و مظفرعلی ذوالقدر در دی‌ماه ۱۳۳۴ تیرباران شدند.


مسافرت شاهنشاه به هند

روز بیست‌وپنجم بهمن‌ماه، شاهنشاه و ملکه برای دیدار رسمی رهسپار هندوستان شدند. هنگام خروج از ایران، شاهنشاه پیامی برای ملت ایران فرستادند:

«امیدوارم در این مسافرت علایق و زمینه‌ای که بین دو کشور باستانی ایران و هندوستان موجود است، بیش از پیش تقویت گردد. ما می‌توانیم کارهای بزرگی را در آنجا مشاهده بکنیم و همچنین پیشرفتها و نقشه‌هایی را که در مملکت خود داریم، به دوستان خویش اطلاع دهیم.»

در هند بزرگداشت شایسته‌ای از شاهنشاه ایران به عمل آمد و پس از آن به دعوت دولت پاکستان، شاهنشاه از آن کشور نیز دیدن فرمودند و پس از سه هفته، روز هیجدهم اسفندماه، به کشور بازگشتند.


متهم به جاسوسی

در اسفندماه سال ۱۳۳۴، دولت ایران به آگاهی رساند که "آناتولی ایوانویچ کوزنتسف" هنگام تماس با یکی از درجه‌داران ارتش، بازداشت شده‌است. کوزنتسف، معاون وابسته نظامی شوروی در ایران که متهم به جاسوسی شده‌بود، چون از ایمنی سیاسی برخوردار بود، به وزارت خارجه سپرده‌شد و وزارت امور خارجه از مقامات دولت شوروی درخواست جلب او را کرد.

(زیرنویس عکسها):

شاهنشاه هنگام بازدید و گفتگو با دکتر پراساد، رئیس‌جمهوری و نهرو، نخست‌وزیر هند طی یکی از میهمانیهای رسمی در سفر هند.

فداییان اسلام در جریان بازپرسی: خلیل طهماسبی در ردیف جلو و نواب صفوی در ردیف پشت دیده‌می‌شوند. پس از مشخص شدن گناهان نواب صفوی، لباس روحانیت را از تن او خارج ساختند.

وقتی تروریست مشاهده کرد که نخستین تیرش به خطا رفته و تیر دوم در لوله اسلحه مانده‌است، با پاشنه طپانچه محکم به سر آقای علاء کوفت. این لحظه‌ای است که آقای علاء را با سر و دست خونین از چنگال این آدمکش نجات می‌دهند.

این پرونده ترورهای سیاسی سالهای گذشته‌است که در دادگاه نظامی مورد رسیدگی قرارگرفت. پرونده خلیل طهماسبی روی سایر پرونده‌ها به چشم می‌خورد.