انوری (غزلیات)/جانا به غریبستان چندین بنماند کس
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | انوری (غزلیات) (جانا به غریبستان چندین بنماند کس) از انوری |
' |
جانا به غریبستان چندین بنماند کس | باز آی که در غربت قدر تو نداند کس | |
صد نامه فرستادم یک نامهی تو نامد | گویی خبر عاشق هرگز نرساند کس | |
در پیش رخ خوبت خورشید نیفروزد | در پیش سواران خر هرگز بنراند کس | |
هر کو ز می وصلت یک جام بیاشامد | تا زنده بود او را هشیار نخواند کس |