انوری (غزلیات)/ای رخت رشک آفتاب شده

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' انوری (غزلیات) (ای رخت رشک آفتاب شده)
از انوری
'


ای رخت رشک آفتاب شده آفتاب از رخت به تاب شده
آفتابیست آن دو عارض تو زلف تو پیش او نقاب شده
زود بینم ز تیر غمزه‌ی تو عالمی سر بسر خراب شده
گرچه هست ای پری‌وش مه‌رو بتگری را رخت مب شده
هست بر آتش غم هجرت جگر انوری کباب شده